یونانیان و بربرها - جلد ۱ و ۲
نویسنده:
امیر مهدی بدیع
مترجم:
احمد آرام
امتیاز دهید
در این کتاب از دیدگاهی انتقادی و پرسشگر به تاریخ ایران باستان و علی الخصوص روابط و نبردهای دو امپراتوری بزرگ باستان ، ایران و یونان ، پرداخته شده است. همچنین پیرامون افسانه هایی که در تاریخ در خصوص یونان و تمدن آن ساخته شده است به تحقیق می پردازد. البته بدیع به هیچ عنوان منکر خدمات گرانبهایی که یونانیان به تمدن و معرفت بشری نموده اند نیست بلکه معتقد است ریشه تمدن یونانی در جایی دیگر و در ارتباط با مردمی است که بر آنها تقدم داشته اند و آن مردم ، اقوام و ملت مشرق زمین به ویژه ساکنین سواحل نیل و فرات بوده اند. در این کتاب دلایل و براهین بسیاری در اثبات این ادعا اقامه شده است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
mohammad abedi
1394/05/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یونانیان و بربرها - جلد ۱ و ۲
امیرمهدی بدیع (۱۲۹۴ - ۱۳۷۳) تاریخشناس، نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. اثر مهم او کتاب یونانیان و بربرها در ۱۵ جلد است؛ که به زبان فرانسوی نوشته شده و به تحریفهای تاریخنگاران یونانی دربارهٔ ایران باستان میپردازد. این اثر به باور پیر اوبه، ناشر فرانسوی آن «ضمن درسی که از روششناسی به ما میآموزد، به یاری تاریخ نگاران منحصراً یونانی که بیرحمانه و آشکارا آنان را مورد انتقاد قرار میدهد، به نحوی موفقیتآمیز چیزی را استوار میکند که بسیاری حس کردهاند و هرگز جرات افشای آن را نداشتهاند.» ترجمه فارسی این کتاب در سال ۱۳۸۵ برنده جایزه کتاب سال شدهاست.
در مورد نبرد سالامیس و شکست خشایارشا می نویسد (که البته منابع یونانی می گفتن ما باختیم) در دو صفحهٔ پایانی جلد چهارم مینویسد:
امروز نیز باز روح خشایارشا میتواند هنوز دلواپس باشد، زیرا اضطرابی که از ۲۵ قرن پیش آغاز شده بود هنوز ادامه دارد. تا هنگامی که آتن و اسپارت بر سر رهبری یونان با هم کشمکش داشتند، آتنیها به دستاوردهای ادعایی خود میبالیدند و از حماقت و بزدلی ادعایی که به دشمنان خویش، به ایرانیان و یونانیان، نسبت میدادند استفاده میکردند تا مدعی شوند که چون آزادی را نجات دادهاند پس برتری حق آنان است. و روزی هم که آتنیها با تسلط بر دریا بر بخش اعظم یونان دست انداختند و چیره شدند با وقاحت تمام همان حقوق ادعایی همان دستاوردهای آزادیخواهانه پیشین را دستاویز قرار دادند تا شهرهای دیگر یونان را از هرگونه آزادی محروم کنند.
روزی که اسپارتیان امپراتوری آنان را تصرف کردند باز آتنیها به همان دستاوردهای پیشین خود دربارهٔ خدمت به آزادی هلن متوسل شدند تا در مورد بیدادی که گویا بر آنان رفته بود زبان به شکوه بگشایند. روزی هم که اسکندر مقدونی برای فتح بابل و اکباتان و شوش نیاز به تحریک یونانیان داشت تا لقب «شاه بزرگ» بر خود بگذارد و اسپارت و آتن و بقیهٔ یونان را نیز به زیر یوغ خود کشد، باز همان بوق تبلیغاتی آتن علیه ایرانیان را بر دهان گذاشت تا آنان را به دنبال خود بکشاند و هنگامی هم که یونان یکی از ایالات امپراتوری روم شد و از یونان، سالامیس و از عظمت آتن جز خاطرهای باقی نمانده بود، و رومیان پس از تاراج آتن و کورینت و دلف و بقیهٔ یونان و به غارت بردن همهٔ ثروتهای آن، یونانیان را «انگل» مینامیدند، خود را وارث مشروع هلنها اعلام کردند و بنابراین همچنان افسانههای تبلیغات کهنهٔ آتنی جان گرفتند و گُل کردند و این جان گرفتن به این دلیل بود که فاتحان جدید به این افسانهها به عنوان دستاویزی برای چپاول آسیا نیاز داشتند، و حتی مغلوبان نیز در این افسانهها تسلایی برای بدبختیهای خود مییافتند. از آن پس با آن که بارها جای غالبان و مغلوبان عوض شدهاست، اما همان بهانهٔ قدیمی هنوز زندهاست و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. راست آن است که این بهانه یک آرزوی آرمانی بود و بعضی آرزوها و آرمانها جانسخت هستند.
کتاب بسیار سودمند و روشنگرانه ای است
لینک دانلود نیست...